وبگاه یک اندیشکده آمریکایی در مقاله ای به قلم "الدار ممدودف" ( دیپلمات لتونی و مشاور سیاسی پارلمان اروپا)، نوشت: تشویق باکو از سوی آمریکا در این برهه می تواند تلاش های واشنگتن برای کاهش تنش ها در سراسر منطقه قفقاز را پیچیده کند.
به گزارش عصرایران، در این مقاله که در وبگاه اندیشکده آمریکایی" ریسپانسیبل استیتکرفت" منتشر شده آمده است:
یکی از ضعفهای مداوم سیاست خارجی ایالات متحده، تمایل واشنگتن به ایجاد امکانی است که "باری پوزان" محقق برجسته، آن را "رانندگی بیملاحظه" مینامد : جسارت عمدی یا ناخواسته متحدان و شرکای ایالات متحده برای دنبال کردن سیاستهای مخاطرهآمیز که در صورت عدم احساس حمایت و تشویق از جانب واشنگتن، آنها این سیاست ها را در پیش نمیگرفتند. برخی متحدان واشنگتن به این باور می رسند که واشنگتن در هر صورتی از آنها حمایت خواهد کرد و این مساله آنها را جسور به پیگیری یک سیاست مخاطره آمیز می کند.
یک نمونه کلاسیک از "رانندگی بی احتیاط"، تصمیم "میخائیل ساکاشویلی" رییس جمهوری اسبق گرجستان به آغاز حمله برای بازپس گیری قلمرو جداشده اوستیای جنوبی در سال 2008 است که واکنش ویرانگر روسیه را تسریع کرد.
ساکاشویلی در اقدامات خود با اتکای بیش از حد به نشانه های حمایت دولت "جورج دبلیو بوش" از جاه طلبی گرجستان برای پیوستن به ناتو تشویق شد. در نهایت، نه تنها واشنگتن به نجات ساکاشویلی نرفت، بلکه بقای او و گرجستان به عنوان یک کشور مستقل، به توافق آتش بسی که "نیکلا سارکوزی" رییس جمهوری وقت فرانسه با مسکو مذاکره کرد، بستگی پیدا کرد.
نمونه جدیدتر مربوط به وعده "محمد بن سلمان" ولیعهد سعودی برای "کشاندن جنگ به داخل ایران"، دشمن اصلی منطقهای او بود. در واقع ولیعهد سعودی با سیاست دولت ترامپ مبنی بر "فشار حداکثری" علیه تهران و "حداکثر مماشات" در قبال ریاض که به حمایت ایالات متحده از مداخله فاجعه بار بن سلمان در یمن نیز تسری پیدا کرد، جسور شد. با این حال، زمانی که در سال 2019 به تاسیسات نفتی عربستان سعودی (آرامکو) حمله شد و خسارات جدی به بار آورد، ایالات متحده نتوانست به نمایندگی از ریاض واکنش نظامی انجام دهد.
همانطور که این دو مثال نشان میدهند، ارایه حمایت تقریبا بیقید و شرط، بازیگران بلندپرواز منطقهای را تشویق میکند تا بر اساس این فرض که واشنگتن از شرکای خود دفاع خواهد کرد، اقدام کنند. با این حال، از آنجایی که اقدامات آنها ممکن است با منافع ایالات متحده مغایرت داشته باشد، حمایت مفروض ایالات متحده محقق نمی شود و این بازیگران با عواقب (معمولا فاجعه بار) رفتارهای جسورانه خود مواجه می شوند.
با این حال، ایالات متحده همچنان به تشویق "رانندگی بی احتیاط" متحدان خود ادامه می دهد. "ند پرایس" سخنگوی وزارت امور خارجه در نشست مطبوعاتی پنجشنبه هفته گذشته در پاسخ به سوالی درباره افزایش تنش بین جمهوری آذربایجان و ایران، به صراحت از آذربایجان حمایت کرد. بنا به مدعای پرایس، "ایران یک تهدید برای منطقه است. بنابراین، ایالات متحده در کنار شرکای خود می ایستد، از آنها حمایت می کند و در نهایت در برابر نفوذ بی ثبات کننده ای که ایران دارد، خواهد ایستاد."
قابل درک است که در شرایط کنونی به حکومت ایران با دیدی منفی نگریسته شود، هم به دلیل اعتراضات داخلی اخیر در این کشور و هم به خاطر ادعای حمایت فعال تهران از جنگ روسیه در اوکراین.
با این حال، نگاهی دقیق به قفقاز جنوبی تصویر ظریف تری را نشان می دهد. درست است که ایران اخیرا لفاظیهای خود را علیه آذربایجان که آن را متهم به همدستی با اسراییل، دشمن اصلی ایران میداند، افزایش داده و تمرینات نظامی تهدیدآمیزی را در نزدیکی مرزهای آذربایجان انجام داده است. و تهران باکو را متهم کرده که پشت حمله تروریستی به زیارتگاه شیعیان در شهر شیراز است، بدون اینکه تاکنون شواهد قانعکنندهای برای اثبات ادعاهای خود ارایه کرده باشد.
اما آذربایجان هم در این بحران به سرعت در حال تشدید بی گناه نیست. ماههاست که رسانههای دولتی جمهوری آذربایجان مطالب تحریک آمیزی درباره استان های آذری نشین ایرانی پخش می کنند و آنها را با برچسب عنوان تحریک کننده "آذربایجان جنوبی" به جدایی از قلمرو سرزمینی ایران فرا می خوانند. در یک سیستم کاملا کنترل شده مانند آذربایجان، غیرقابل تصور است که چنین لفاظی های تحریک آمیزی بدون دریافت چراغ سبز از سوی بالاترین رده های قدرت انجام شده باشد.
در این زمینه، مقامات در باکو اخیرا ادعا کردند اعضای یک شبکه جاسوسی ایرانی متشکل از شیعیان و سایرین را که متهم به جمعآوری اطلاعات درباره زیرساختهای نفتی و داراییهای نظامی جمهوری آذربایجان بودند، دستگیر کردند. با چنین ادعاهایی باید با احتیاط برخورد کرد، زیرا باکو سابقه ای طولانی در معرفی فعالان سیاسی شیعه به عنوان عوامل ایران دارد - اتهاماتی که با توجه به فقدان دادگاه های مستقل و بی طرف در این کشور، اثبات آنها غیرممکن است.
از سوی دیگر اخیرا شخص"الهام علی اف" با ادعای حمایت از جمعیت بزرگ آذری های ایران، زبان تحریک آمیز فزاینده ای را به کار گرفته است. به نظر می رسد نقش تازهای که دولت باکو بهعنوان تامینکننده گاز برای متحدان آمریکا در اروپا بهجای روسیه پیدا کرده بود، احتمالا بر احساس آسیبناپذیری علیاف در برابر ایران افزوده است.
در پاسخ به این لفاظی های تحریک آمیز علی اف، برخی مقامات و رسانههای ایران مثلا با انتشار مقالهای در یک روزنامه با نفوذ اصلاحطلب که از تهران خواسته بود تا به رسمیت شناختن دیپلماتیک جمهوری آذربایجان را پس بگیرد.
هیچ منفعت ملی قابل تشخیصی برای ایالات متحده وجود ندارد که در این جدال دخالت کند. برگ برنده اصلی آذربایجان در غرب - گاز آن - به آن مقیاسی نمی رسد که بتواند جایگزین مناسبی برای عرضه روسیه شود. "یادداشت تفاهمی" که اخیرا بین جمهوری آذربایجان و اتحادیه اروپا امضا شده است، این کشور را متعهد نمی کند که حتی مقادیر اندکی را که به طور بالقوه می تواند، ارایه دهد.
بنابراین بهترین راه برای ایالات متحده رعایت بی طرفی و ترغیب هر دو طرف برای کاهش تنش خواهد بود. با این حال، اظهارات پرایس ممکن است به عنوان آمادگی واشنگتن برای کمک نظامی به باکو تعبیر شود و این کار تنها علی اف را برای تشدید تنش با ایران جسورتر خواهد کرد، در حالی که به طور قطع و یقین ایالات متحده، مانند موارد قبلی در مورد ساکاشویلی و بن سلمان، نخواهد توانست در صورت تشدید تنش بین جمهوری آذربایجان و ایران، علی اف را نجات دهد. بنابراین واشنگتن نباید انتظارات نادرست را در باکو تشویق کند.
در هر صورت، در منطقه قفقاز، واشنگتن و تهران اخیرا به جای اهداف متقابل، در یک جهت کار می کنند. هر دو به طور فزاینده ای از تلاش های تهاجمی آذربایجان برای تحمیل یکجانبه صلح در منطقه بر اساس شرایط خود نگران هستند. واشنگتن حملات آذربایجان به ارمنستان را محکوم کرد و نانسی پلوسی، رییس مجلس نمایندگان آمریکا، برای حمایت از ارمنستان به ایروان سفر کرد.
ایران نیز نگرانی های ژئوپلتیکی خاص خود را از تشدید تنش در منطقه قفقاز جنوبی و بین آذربایجان و ارمنستان دارد و تاکید دارد که مرز 40 کیلومتری این کشور با ارمنستان نباید به هیچ وجه تغییر کند. این کشور اخیرا یک کنسولگری جدید را در شهر مرزی "کاپان" ارمنستان افتتاح کرده که یک حرکت نمادین است که حمایت تهران را از حاکمیت ارمنستان در قلمرو مورد ادعای آذربایجان تایید می کند.
ایران در قالب "سیاست واقعی" از اینکه مرز زمینی هزاران ساله خود با ارمنستان را از دست بدهد، نگران است و در نتیجه این سیاست، تهران دارای همسویی با سیاست واشنگتن در قبال مناقشه باکو- ایروان است و با سیاست واشنگتن مبنی بر صلح مبتنی بر احترام به حاکمیت همه کشورهای منطقه (قفقاز) منطبق است.
ترویج چنین صلحی در کنار حمایت از آذربایجان در برابر ایران، سیاستی متوازن محسوب نمی شود. با توجه به تاریخ مسموم بین 3 کشور آذربایجان، ارمنستان و ترکیه، برای دستیابی به چنین آشتی در بهترین زمان دهه ها ایجاد اعتماد متقابل نیاز است، در حالی که دولت جمهوری آذربایجان دایما با زبان تهدید با همسایه ارمنستانی سخن می گوید. در این شرایط، ارمنستان به سادگی نمی تواند از عهده انتخاب بین ایالات متحده و ایران برآید.
به مقامات ایالات متحده توصیه می شود قبل از عجله برای ارایه حمایت قوی و بدون قید و شرط - حتی به صورت لفظی - از یکی از طرفین، پیچیدگی های خاص این منطقه را در نظر بگیرند، به خصوص اگر سیاست های بی پروای آن طرف، عامل اصلی در زمینه دامن زدن به درگیری و تنش باشد.